خيانت
براي خيانت هــــزار راه هــســــت ؛
اما .... هـيــچ کــــدام به انـــدازه ی تــــظـــاهـــر به دوست داشتن کــثـيــف نـيـســـت ... !!!
یک دنیا حرف ناگفتنی و یک بغل تنهایی ودلتنگی...
براي خيانت هــــزار راه هــســــت ؛
اما .... هـيــچ کــــدام به انـــدازه ی تــــظـــاهـــر به دوست داشتن کــثـيــف نـيـســـت ... !!!
نه مهربانی تو را میخواهم ، و نه دلسوزی های تو را
نمیبخشم آن قلب بی وفای تو را
بگذار در حال خودم باشم
به تنهایی بیشتر از تو ، نیاز دارم
پس بگذار با تنهایی تنها باشم
در خلوت خویش با غمها باشم
نمیخواهم دوباره بازیچه دست این و آن باشم
ماهاتماگاندي ميگويد:هفت چيزانسان را از پاي درمي آورد وهلاك ميسازد:
1 سياست بدون شرف.
2 لذت بدون وجدان
3 پول بدون كار
4 شناخت بدون ارزشها
5 تجارت بدون اخلاق
6 دانش بدون انسانيت
7 عبادت بدون فداكاري
زندگی چیست ؟
اگر خنده است چرا گریه میکنیم ؟
اگر گریه است چرا خنده میکنیم ؟
اگر مر گ است چرا زندگی می کنیم ؟
اگر زندگی است چرا می میریم ؟
اگر عشق است چرا به آن نمی رسیم ؟
اگر عشق نیست چرا عاشقیم ؟
آدم فقط از چيزهايي كه اهلـــي كند ،مي تواند سر در آرد .
انسان ها ديگر براي سر در آوردن از چيزها وقت ندارند .
همه چيز را همين جور آماده از دكان ها مي خرند .
خدایــــــــــا!!دستم به آسمانت نمی رسداما تو که دستت به زمین
می رسد بلندم کن
قبل از اینکه به کسی بگی : " دوستت دارم ..."
خوب فکراتو بکن...
چون شاید چراغی رو تو دلش روشن کنی...
که خاموش کردنش به خاموش شدن اون بیانجامه
نیازی به انتقام نیست
فقط منتظربمان
آنهاکه آزارت میدهندسرانجام به خودآسیب میزنند
واگربخت مددکندخداونداجازه میدهد
تماشاگرشان باشی
فقیر به دنبال شادی ثروتمند،وپولدار به دنبال آرامش زندگی است
کودک به دنبال آزادی بزرگتر،وبزرگتر به دنبال سادگی کودک است
پیر به دنبال قدرت جوان،وجوان در پی تجربه سالمند است
آنان که رفته اند در آرزوی بازگشت،وآنان که مانده اند در رویای رفتن . . .
خدایا ! کدامین پل در کجای دنیا شکسته است که هیچکس به مقصدش نمیرسد؟
معنی خنگول
==
به کسی گفته میشود که قلبی پاک و بی گناه دارد. آدم فروش نیست , نا رفیق نیست , از پشت خنجر نمیزنه , مهربان است!
به سلامتیــــــــــــه همه ی خنگــــــولا
Ƹ̵̡Ӝبعضی وقت ها چیزی می نویسی فقط برای یک نفرƸ̵̡Ӝ
اما دلـــــــــــت میگیرد وقتی یادت می افتد که هرکســـــــــــی ممکن است
Ƹ̵̄Ʒبخواند جـــــــــــــــــز آن یـــــــــــــــک نــــــــــــــــــــفر.. Ƹ̵̄Ʒ
ماهيان شهر ما از كوسه ها وحشيترند
بره هاي اين حوالي گرگها را ميدرند
سايه از سايه هراسان در ميان كوچه ها
زنده ها هم آبروي مرده ها را ميبرند.
كودكي كه مي د اند گريه هاي مادرش
ودستهاي پينه بسته پدرش و حتي گرسنگيش همه از بي پوليست،..
چگونه در مدرسه بنويسد:
علم بهتر از ثروت است؟...............
دارا جهان ندارد سارا زبان ندارد
بابا ستاره ای در هفت آسمان ندارد
کارون زچشمه خشکیدالبرزلب فروبست
حتا دل دماوند آتش فشان ندارد
دیو سیاه دربند آسان رهید وبگریخت
رستم در این هیاهو گرز گران ندارد
روز وداع خورشید زاینده رودخشکید
زیرا دل سپاهان نقش جهان ندارد
بر نام پارس دریا نامی دگر نهادند
گویی که آرش ما تیر و کمان ندارد
دریای مازنی ها بر کام دیگران شد
نادر زخاک برخیز میهن جوان ندارد
دارا کجای کاری دزدان سرزمینت
بر بیستون نویسند دارا جهان ندارد
آییم به داد خواهی فریادمان بلند است
اما چه سود که اینجا نوشیروان ندارد
سرخ وسپید وسبزست این بیرق کیانی
اما صد آه و افسوس شیر ژیان ندارد
کو آن حکیم توسی شهنامه ای سراید
شاید که شاعر ما دیگر بیان ندارد
هرگز نخواب کوروش ای مهرآریایی
بی نام تو وطن نیز نام و نشان ندارد
به" دلتنگی هایمـــ " دست نزن
می شكند بغضــمـــــ یك وقت !!
آنگاه غرقـــــ می شوی
در سیلابـــــ اشكهایی كه
" بهانه ی روانــــــ شدنش هستی " !!!
بر روی سنگی خواهم نوشت تا آیندگان بدانند!…
آدم های زمان من…
از هم که دور بودند عاشق میشدند!…
نزدیک که می شدند طلاق میگرفتند
چه سخت .. …
هم ابر باشد ! …
هم باران باشد ! …
هم خیابان ِ خیس باشد ! …
امـــــا…
نه تـــــو باشی …
نه دستی برای فشردن باشد …
نه پایی برای قدم زدن باشد …
و نه نگاهـــی برای زل زدن
يا مقلب قلبمان سنگي شده عاري از احساس دلتنگي شده، يا محول حالمان را حال كن خشكساليهايمان خوش سال كن، باز گردان شادي ديروز را بعد از اين پيروز كن نوروز را،
نوروز خجسته باد.
تو خوب باش ، حتي اگر آدم هاي اطرافت خوب نيستند ...
تو خوب باش ، حتي اگر همه از خوبي هايت سو استفاده کردند ...
تو خوب باش ، اگر جواب خوبي هايت را با بدي دادند ...
تو خوب باش ، همين خوب ها هستند که زمين را براي زندگي زيبا مي کنند
دلـتَنگت می شوم…
چـشمانم را روی هم می گذارم
بلکه یادت را فراموش کنم…
تـو بگو دلــکم
مگر می شــود یــک عـمری را فراموش کـرد؟
نــه از خــاکــم ، نــه از بـــادم
نـــه در بــــــنــدم ، نـــه آزادم
نـــه آن لـیـلا تـرین مــــجــــنــون
نــه شـــیــریــنــم ، نــه فــرهـادم
فـقـط مـثـل تـو غـمـگـیــنـم
فـقـط مـثـل تـو دلــتـنـگـم
اگــر آبـی تـر از آبـم
اگـر هـمـزاد مـهـتـابم
بـــدون تــو چـــه بـــی رنـــگــم
بــــدون تــــو چـه بـــی تــــابــم