..آن سلامي
..آن سلامي که زدل مي آيد . ....
آن سلامي که زاعماق وجودم ،سوي دل هاي شما مي آيد . .....
آن سلامي که به سين نقش سلامت دارد . .....
لام آن لطف و لطافت دارد . .....
الف-اَش الفت بي پايان است . .....
ميم آن عطر محبت دارد . .....
به تو ا ی د وست . .....
کجایی تا ببینی که من برای خریدن پاره ای از رؤیاهای زلال تو خوابهای شیرین شبانهام را فروختهام.
کجایی تا ببینی در مرگ آرزوهایمان چندین بار جامه سیاه بر تن ترانهها کردهام
و مجلس ترحیم خاطرهها را برپاکردم و به حسرت عبور تو چقدر آینه شکستم تا حضور تلخ ثانیهها تکثیر نشوند.
چشمهایم را دلداری میدادم و میگفتم باران که دلیل نمیخواهد امروز یا فردا چه فرق میکند ؟
اگر قرار به باریدن باشد، بیا به رسم دلهای شکسته برایم از دریا و باران بگو .
خودم کویر و سراب را خوب میدانم

نظرات شما عزیزان:
آدم هـا می آیند
زنـدگی می کنند
می میـرنـد و می رونـد ،
امـا فـاجعـه ی زنـدگی ِ تــو
آن هـنگـام آغـاز می شـود کـه
آدمی می رود امــا نـمی میـرد!
مـی مـــانــد
و
نبـودنـش در بـودن ِ تـو
چنـان تـه نـشیـن می شـود
کـه تـــو می میـری
در حالـی کـه زنــده ای....
وبلاگ زیبا و با محتوایی داری.خوشحال میشم رد پاتو تو وبم ببینم.ممنون...