شیشه ای میشکند
یک نفر میپرسد
که چرا
شیشه شکست؟
یک نفر میگوید:
شاید این رفع بلاست
دیگری میپرسد
شیشه پنجره را باد شکست؟
دل من سخت شکست
هیچ کس هیچ نگفت
غصه ام را نشنید
از خودم میپرسم"
یک نفر میپرسد
که چرا
شیشه شکست؟
یک نفر میگوید:
شاید این رفع بلاست
دیگری میپرسد
شیشه پنجره را باد شکست؟
دل من سخت شکست
هیچ کس هیچ نگفت
غصه ام را نشنید
از خودم میپرسم"
ارزش قلب من از شیشه پنجره هم کمتر بود.

نظرات شما عزیزان:
من در آستان چشمان تو
دلم را و تمام دلم را باختم
بی آن که بدانی و چه حقیرانه و مبهوت
به چشمانت خیره شدم که شاید...
راز نگاه گنگم را بفهمی
اما افسوس......
حالا که گاه گاهی
فرسنگها از من دورمی شوی
چه ملتمسانه
مردنم را آرزو می کنم
دلم را و تمام دلم را باختم
بی آن که بدانی و چه حقیرانه و مبهوت
به چشمانت خیره شدم که شاید...
راز نگاه گنگم را بفهمی
اما افسوس......
حالا که گاه گاهی
فرسنگها از من دورمی شوی
چه ملتمسانه
مردنم را آرزو می کنم
_| جمعه 23 فروردين 1392 |_| 10:44 |_| ღ❦☣ღ |_
_|
|_